اگر تلویزیون دوباره به سمت مردم برگردد من هم بر می گردم + فیلم/ تنها آرزویم این است که نوه دار شوم
محمود شهریاری ، مجری با سابقه تلویزیون در گفتگوی صمیمی با پارسینه از آرزوی خود برای نوه دار شدن گفت.
به گزارش پارسینه، در گفتوگوی صمیمی و بیپرده مجید بهره مند با محمود شهریاری، مجری باسابقه و چهره شناختهشده رسانه ملی، از زندگی شخصی، خاطرات گذشته، وضعیت فعلی تلویزیون و نگاهش به آینده سخن گفت.
شهریاری در ابتدای این گفتوگو با خوشرویی و احترام به مخاطبان و مجری برنامه، از صداقت در برخورد با مردم گفت: «همیشه سعی کردم با مردم صادق باشم و به سوالات شفاف پاسخ بدهم.
در ادامه ویدیوی اول مصاحبه با محمود شهریاری را ببینید.
۶۶سالگی؛ عددی با دو شش و هزار خاطره
شهریاری متولد دوم دیماه ۱۳۳۸ است و اکنون ۶۶ سال دارد. با شوخی گفت: «۴۰ سال با آقای جنتی فرق دارم ولی قول دادم همسن ایشون بشم!» او با اشاره به گذر سریع زمان، جوانان را به قدرشناسی از زندگی و خانواده دعوت کرد: «واقعاً آدم نمیفهمه چی شد که یهو ۶۰ سالش شد. قدر پدر و مادر و دورهمیها رو بدونید. زمان زود میگذره و حسرتها میمونن.»
اشکهایی پشت چراغ قرمز
شهریاری با بغض از دلتنگی برای پدر و مادر مرحومش گفت: «مادرم رو سال ۸۵ و پدرم رو سال ۸۸ از دست دادم. گاهی پشت چراغ قرمز بیاختیار اشک میریزم. ماشینهای اطراف میپرسن چی شده؟ میگم هیچی، فقط یاد کودکی افتادم، سفرههای افطار، شب چله، سیزدهبهدر...»
او خطاب به جوانان گفت: «پدر و مادرها رو سفت بغل کنید، ببوسید، فشارشون بدید تو آغوشتون. نذارید این حسرتا بمونه.»
خانوادهای غیرهنری، اما پر از مهر
شهریاری درباره خانوادهاش گفت: «ما دو خواهر و چهار برادر بودیم که یکی از خواهرها و یکی از برادرها فوت کردند. الان سه برادر و یک خواهر هستیم. برادرها در حوزه بازرگانی فعالاند و خواهرم بازنشسته روابط عمومی فروش کوروشه.»
ورود به رسانه؛ از دانشکده صدا و سیما تا هنرهای زیبا
شهریاری با علاقه به حوزه رسانه وارد دانشکده صدا و سیما شد و پس از دریافت لیسانس، فوقلیسانس خود را از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گرفت. او گفت: «جز این کار، کار دیگهای بلد نیستم!»
تلویزیون؛ رسانهای که از مردم فاصله گرفته
در پاسخ به اینکه آیا حاضر است به تلویزیون بازگردد، شهریاری با صراحت گفت: «نه! چون شرایط تلویزیون خیلی بده. مردم دیگه تلویزیون نمیبینن، نمیپسندن، حتی موضع دارن. رادیو خیلی بهتره. من بچه رادیوام، صبحم با رادیو شروع میشه، تو ماشین هم رادیو روشنه.»
او افزود: «تلویزیون مخاطبش رو از دست داده، در مقابل مردم ایستاده. رسانه ملی دیگه ملی نیست. یه زمانی میگفتن تلویزیون خونه دومته، گفتم نه، خونه اولمه! ولی ما رو بیرون کردن.»
ممنوعالکار؛ واژهای که حتی طالبان هم استفاده نمیکند!
محمود شهریاری با انتقاد از وضعیت فعلی گفت: «الان ممنوعالکار، ممنوعالورود، ممنوعالتصویر هستم. واژههایی که حتی در افغانستانِ طالبان هم وجود نداره. فقط در رادیو و تلویزیون ماست!»
شرط بازگشت محمود شهریاری به تلویزیون
او در پاسخ به احتمال بازگشت به تلویزیون گفت: «اگه فرایند جدیدی باشه، چرا که نه؟ ولی باید خیلی چیزا تغییر کنه. تلویزیون باید برگرده به اون اوجش، مخاطب ۸۰ درصدی، خیابونهای خلوت موقع پخش سریالا... برای این کار باید مدیران فعلی تغییر کنن، مدیرانی بیان که جامعهنگر باشن، نه جناحی و شخصی.»
و در پایان...
در پایان گفتوگو، مجری پرسید: «شما آدم مؤمنی هستید؟» شهریاری با لبخند گفت: «من آدم مذهبیای نیستم، ولی آداب شرعی خودمو انجام میدم. بچههای پسر معمولاً از ۱۵–۱۶ سالگی براشون آداب شرعی واجب میشه، ولی من یادمه کلاس سوم بودم. اون موقع زمان شاه بود و کسی برای این امور کسی رو تشویق نمیکرد.»
وی در ادامه افزود:
«ما یه معلمی داشتیم،اگه زندهست خدا حفظش کنه، اگه فوت کرده خدا رحمتش کنه که با پول خودش پوستری میخرید که عکس رکوع و سجود داشت و زیرش نوشته بود. این پوسترها رو برای ما میخرید که نماز یاد بگیریم. هرکی هم یاد میگرفت، براش توپ یا مداد رنگی میخرید. من از همون ۹ سالگی، بهخاطر اون معلم و تشویق درستش، نمازم رو ترک نکردم.»
در بخش دیگری از گفتوگو، مجری برنامه با اشاره به ویدیوهای منتشرشده از شهریاری در فضای مجازی پرسید:
«خیلیها شما رو آدمی خوشمشرب میدونن. ویدیوهایی هست که شما آهنگهایی از خوانندگان قدیمی مثل هایده یا حمیرا رو میخونید. آیا کسی که این آهنگها رو میخونه، میتونه نماز هم بخونه؟»
شهریاری در پاسخ گفت: «آخه باید ببینیم که هایده و حمیرا خوندن چه منافاتی داره با اینکه آدم آداب شرعیش رو انجام بده؟»
وی در ادامه با ذکر خاطرهای از مرحوم هایده افزود: «آقای طالقانی کشتیگیر تعریف میکرد که در محفلی، خانم هایده حضور داشت. ازش خواستن ترانه «یا علی» رو بخونه که شعرش از استاد شهریار بود. ایشون نپذیرفت. هرچقدر اصرار کردن، نکرد. اما شب بعد، بدون اینکه کسی چیزی بگه، همون آهنگ رو اجرا کرد. وقتی پرسیدن چرا دیشب نخوندی ولی امشب خوندی، گفت: دیشب مشروب خورده بودم و نمیخواستم با دهانی که به شراب آلودهست، نام حضرت علی رو بیارم. امشب نخوردم، پس با خیال راحت میخونم.» وی همچنین درباره حمیرا گفت: «ایشون زمان شاه کنسرتی در کرمانشاه داشتن. استاندار کرمانشاه بعد از کنسرت بهشون گفت: برنامهتون عالی بود، چی دوست دارین براتون انجام بدم؟ ایشون گفت: دلم میخواد برم زیارت نجف و کربلا. استاندار گفت: کار سختیه، ولی از اختیاراتم استفاده میکنم. تماس گرفت و سفر رو هماهنگ کرد. ایشون رفت زیارت. بعد کودتای صدام شد، فرودگاهها بسته شد. سفارت ایران در بغداد گفت فقط یه پرواز به رم هست برای کارکنان سفارت ایتالیا. ایشون با اون پرواز رفت رم و از اونجا برگشت تهران.»
شهریاری در ادامه با اشاره به دیدار یکی از دوستانش با حمیرا پس از انقلاب گفت: «دوستمون رفت دیدن ایشون. میگفت وارد اتاق نیایشش شدیم، دیدیم یه سجاده پهنه، قرآن و مفاتیحی که از ایران برده بود. اونقدر این کتابها ورق خورده بودن که شیرازهشون از هم پاشیده بود، ولی هنوز داشت ازشون استفاده میکرد.»
وی در پایان تأکید کرد: «اینکه کسی خوانندهست یا اهل موسیقیه، دلیل نمیشه که بیدین باشه. دکتر الهی قمشهای یه جمله قشنگ داره: موسیقی، خودش مناجات با خداست. اگه با این دید نگاه کنیم، خیلی از سوءتفاهمها حل میشن.»
از ایمان در دل هنرمندان تا وفاق ملی
محمود شهریاری در بخشی از گفتوگوی خود با اشاره به باورهای درونی برخی هنرمندان گفت: « شما ببینید همین خانم حمیرا که فرمودید، همین چند سال پیش با وجود همه بیمهریهایی که دیده بود، با سختی و دردسر قاچاقی رفت و مشکلات زیادی رو تحمل کرد تا به مقصد رسید. بعد از اون، در ستایش حضرت رسول آهنگ خوند، در ستایش حضرت امیرالمؤمنین هم اجرا داشت. آلبوم "درویش" ایشون رو نگاه کنید، واقعاً زیباست. اشعارش چقدر لطیف و دلنشینه.»
وی در ادامه افزود: «من فقط یه بار دیدم یکی از آهنگهایی که من خوندم رو ایشون توی صفحهشون گذاشته بودن. یه بار هم تلفنی باهاشون صحبت کردم، همین. ولی به هر حال، من منش اینها رو دوست دارم. منش اینها، منش احترامه. ببینید، خدا و پیامبر باید در دل آدم باشن، نه در تظاهر. نه اینکه کاری کنیم جای مُهر روی پیشونیم بیفته. اگر این باورها در قلب و روح آدم جریان داشته باشه، اون موقع درسته.»
شهریاری با اشاره به خاطرهای از یکی از مداحان باسابقه گفت: «اخیراً یکی از مداحها مصاحبه کرده بود و گفته بود که هر سال ماه رمضان، محرم و صفر، در خانه خانمهای هایده و مهستی روضه میخونده. همین چند وقت پیش منتشر شد. چرا باید همه رو با یک چوب برانیم؟ زمانه عوض شده. شما ببینید، من با آقای معین مصاحبه کرده بودم. چند وقت پیش ازش پرسیدن: "صبحها کی از خواب بیدار میشید؟" حتی حاضر نشد بگه برای نماز بلند میشه که نگن خودنمایی کرده. گفت: "یه بار قبل از طلوع آفتاب بیدار میشم، یه بار بعد از طلوع." این یعنی نمیخواست تظاهر کنه. اینا آدمای مؤمنیان. نباید چون خوانندهان یا اهل موسیقیان، از خودمون برونیمشون.»
وی با تأکید بر مفهوم وفاق ملی گفت: «وفاق ملی یعنی همین. یعنی من به چهرههایی که شما دوست دارین احترام بذارم، شما هم به کسانی که من دوست دارم و هنرشون رو میپسندم احترام بذارید. توهین نکنید.»
مجری برنامه سپس به فضای فرهنگی جامعه اشاره کرد و پرسید: «الان فضای جامعه تحت تأثیر هشتگ حجاب قرار گرفته. داریم میبینیم که بعضی رفتارها شاید واقعاً در فرهنگ ما نبوده، شاید در حد لجبازی داره تجربه میشه. ولی هنوز آدمهای مؤمن، اهلبیتیها، هیئتدارها، سفرههای مذهبی هفتگی، حاجخانمها، پدربزرگها و ریشسفیدهای محلهها وجود دارن. خیلیها مکدر خاطرن. میخوام بدونم این تضاد از کجاست؟ آیا مؤمن بودن حتماً باید با حجاب همراه باشه؟»
وی با اشاره به سخنان اخیر محقق داماد پاسخ داد: «ایشون آدم فیلسوفیه، فقیه و اصولدان است، روحانی و دانشمند محترمی است. ایشون در مصاحبهای با ذکر حدیث عربی و ترجمه فارسی گفتن که در زمان پیامبر، زنان بادیهنشین حجاب نداشتن. میومدن شهر، بیحجاب بودن، خرید و فروش میکردن. مثل بازارهای امروز. وقتی به پیامبر گفتن که اینا بیحجابن، فرمودن: "وقتی خودش خواسته بیحجاب باشه، دیدن او برای شما مشکلی شرعی ایجاد نمیکنه."»
شهریاری ادامه داد: «مهم اینه که اگر اجبار کنیم، کار سخت میشه. من با خانمهای مؤمن و فاضل زیادی در ارتباطم که ناراحتن از اجبار. ناراحتن از اینکه جامعه رو اینقدر اذیت کردیم که حالا برای لجبازی با ما، این رفتارها رو میکنن. بذارید آزادی وجود داشته باشه. از پیامبر مسلمانتر نباشیم، از پاپ کاتولیکتر نباشیم. بذاریم مردم انتخاب کنن. ما نباید به لباس، سلوک، عادات و حجاب مردم کار داشته باشیم. بذاریم اون موقع حجاب ارزشمندتر بشه.»
وی با اشاره به تجربهای شخصی گفت: «من لندن رفته بودم. توی اتوبوس دیدم دو تا خانم کنار هم نشستن. یکی روبنده داشت، یکی لباس حلقهای پوشیده بود. نه این مزاحم اون بود، نه اون مزاحم این. بذاریم جامعه خودش انتخاب کنه. شما بهجای اینکه در این ۴۶ سال کار فرهنگی انجام بدین که مردم به حجاب علاقهمند بشن، کاری کردین که ازش دور بشن. بنابراین این مشکل شماست، نه مشکل دختر و پسر ما.»
مجری برنامه اقای مجید بهره مند، با اشاره به اظهارنظر یکی از مسئولان گفت: «یکی از مسئولین اخیراً یه اظهار نظری کرده بود: "ما در خیابون هم ناف میبینیم، هم داف!" شما میبینین؟ شما چشمتونو اخیراً عمل کردین؟ فکر کنم یه ذره...
شهریاری در پاسخ به سوال توام باشوخی گفت: آدم دنبال هرچی باشه، همونو میبینه. نگاهها فرق داره. به اون آقایی که گفتین، توصیه میکنم نگاهش رو اصلاح کنه. آدم دنبال هرچی باشه، همونو میبینه.»
در ادامه، مجری از شهریاری پرسید: «شما روزها چیکار میکنید؟ سرتون خیلی شلوغه؟» شهریاری پاسخ داد: «نه بابا!چرا؟ من اوقات فراغتم رو با موسیقی، اخبار، کتاب، روزنامه میگذرونم. اخبار داخلی. تلویزیون هم میبینم، مخصوصاً بخش خبر.»
از جنگ غزه تا خاطرات جبهه؛ روایت صریح یک چهره رسانهای
محمود شهریاری در ادامه گفتوگو با اشاره به پیگیری اخبار روز گفت: «اخبار رو میبینم. من سر ساعت ۹ حتماً باید خبر خودمون رو ببینم. خبر اونور رو هم میبینم و بعد با هم مقایسه میکنم تا حقیقت رو دربیارم. اخیراً این اتفاقاتی که افتاد، حالا عنوان رسانههای خارجی صددرصد راستش رو میگیرن، نه داخلیها. یه ذره از واقعیت رو میگن. آدم باید خودش انتخاب کنه.»
مجری با اشاره به جنگ اخیر در غزه افزود: «وقتی این جنگ شروع شد، اسرائیل و ماجراهایی که داشتیم، شما کجا بودید؟
وی درپاسخ گفت:من اصلاً از تهران بیرون نرفتم. نه، نه. "گر نگهدار من آن است که من میدانم، شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد." من تمام این ۱۲ روز توی خونه خودم بودم، شمع روشن کردم، هیچ جا نرفتم. معتقدم اگر رابطهات با خدا درست باشه، خدا هم حفظت میکنه.»
شهریاری در پاسخ به اینکه آیا کسی از اطرافیان پیشنهاد پناه بردن به جای امنتری را داده، گفت: «چرا، فامیل همه زنگ میزدن. میگفتن بیا اینجا، ما امکانات داریم، یه طبقه خونه رو کامل در اختیارت میذاریم، یه ویلا رو برای خانوادهات آماده میکنیم. ولی من موندم. تهران شده بود شهر ارواح. من دوست داشتم بمانم.»
وی در توصیف آن روزها گفت: «۱۲ روز بسیار سختی بود. مردم در اضطراب و بلا بودند. نمیدونستن چه بلایی ممکنه سر عزیزانشون بیاد. اسرائیل واقعاً بد کرد با مردم مسلمان . بیخود نیست که در سراسر اروپا علیه نتانیاهو تظاهرات شد. خیلی از دولتها ایشون رو مجرم میدونن. حتی از آسمان بعضی کشورها نمیتونه رد بشه. مجبور شده مسیر سفرهاش رو دور کنه. به هر حال، جنایتکاران در آینده مشخص میشن و به سزای اعمالشون میرسن.»
شهریاری با اشاره به همدلی جهانی گفت: «این همه مردم، دانشجوها، تحصیلکردهها در سراسر جهان تظاهرات کردن. نسل انسان به هم پیوستهست. انسان موجود اجتماعیست. مگه میتونم زجه کودک فلسطینی رو ببینم که از بیغذایی داره جان میده و بیتفاوت باشم؟ نمیشه. همونطور که با اون خانوادهای که در هفته اکتبر فقط به خاطر شرکت در کنسرت موسیقی در اسرائیل کشته شدن، همزادپنداری دارم. چرا باید کسی رو که فقط رفته کنسرت، بدون گناه بکشی؟»
وی ادامه داد: «اینها کار سیاستمدارانهست. مردم دنیا بلدند چطور در صلح زندگی کنن. برای همینه که سهراب سپهری میگه: "کاش به جای مردان سیاست، درخت میرویید." واقعاً اگر درخت میرویید، نه هفت اکتبر به وجود میاومد، نه جنایات غزه، نه این همه درد برای دو ملت.»
در پاسخ به سؤال مجری درباره مذاکره با ترامپ، شهریاری گفت: «ببینید، اگر جای آقای عراقچی بودم، میگفتم شما سالها شاگردی کردید نزد دکتر ظریف. اقلاً با حقایق جلو میرفتید. میگفتید روسیه چقدر اذیت کرد، لاوروف چقدر مذاکرات رو منحرف کرد. اگر برجام پذیرفته شده بود، اگر تندرویهای داخلی در برابر روحانی و ظریف نبود، شرایط امروز خیلی فرق میکرد.»
وی افزود: «آقای عراقچی اختیار نداره. اگر داشت، نباید جریانات به این سمت میرفت. ما نباید میذاشتیم فرصتها تبدیل به تهدید بشه، ولی شد. اخیراً آقای ناطق نوری هم گفت: اولین اشتباه، اشغال سفارت آمریکا بود. گفتیم انقلابی بزرگتر از انقلاب اول، و بعدش جنگ شد. خدا رحمت کنه مهندس بازرگان، التماس کرد، نامه سرگشاده نوشت که این کار رو نکنید.»
شهریاری با اشاره به خاطرهای از مرحوم دعایی گفت: «آقای دعایی، سفیر ایران در عراق بود. اومد التماس کرد که آقا، صدام کاری با ما نداره. چرا میگید باید انقلاب رو صادر کنیم؟ چرا میگید باید صدام برداشته بشه؟ به ما چه ربطی داره؟ ولی گوش نکردن. جنگ تحمیل شد. اگر گوش کرده بودن، جنگی در کار نبود.»
وی ادامه داد: «ما کشورگشایی نمیخواستیم. اسم جنگمون دفاع مقدس بود. خرمشهر رو پس گرفته بودیم. عربستان آماده بود تمام خسارت ما رو بده. ولی جنگ رو تموم نکردن، فقط برای اینکه یه عده در قدرت بمونن. فکر میکردن اگر جنگ تموم بشه، قدرت ازشون گرفته میشه. و این شد که تپه به تپه رفتن، فاو و... آخرش چی شد؟ خیلی از فرزندان شجاع این ملت شهید شدن. آخرشم قطعنامه رو با دلخوری پذیرفتیم. جنگ تموم شد، ولی خسارت زیادی وارد شد.»
در پاسخ به سؤال مجری درباره حضور در جبهه، شهریاری گفت: «من در تمام عملیاتهای غرب و جنوب کشور بودم. هیچکدوم از فرماندهان فعلی نمیتونن ادعا کنن که در همه عملیاتها بودن، ولی من با ضرس قاطع میگم که بودم. چون برنامه "سلام صبح بخیر" رو اجرا میکردم. اولین برنامهای بود که مردم صبحها میشنیدن.»
وی افزود: «وقتی عملیات میشد، نمیتونستم بیام درباره گلو بلبل صحبت کنم. مهمترین خبر این بود که فرزندان ملت دارن جانفشانی میکنن. همکارانم از تهران میرفتن لرستان، بعد اهواز، بعد قرارگاه، بعد از چندروز تازه میرسیدن به خطوط مقدم. ولی من روز قبلش برنامه اجرا میکردم، روز بعدش باید توی خط مقدم گزارش میدادم.»
شهریاری با اشاره به هماهنگیهای آن زمان گفت: «با دو راننده میرفتم، یکی بخوابه، یکی رانندگی کنه. آقای دکتر خرازی مسئول تبلیغات جبهه و جنگ بود، از اینجا هماهنگی میشد. من نه لرستان میموندم، نه اهواز، نه قرارگاه. مستقیم میرفتم خط مقدم. صبح از اونجا برای مردم گزارش میکردم.»
وی در پاسخ به سؤال مجری درباره کارت رزمندگی گفت: «نه، کارت رزمندگی ندارم. رزمنده نبودم، خبرنگار بودم. ولی بیشترین گزارشهای جبهه و جنگ در دوران دفاع مقدس رو دارم. برید آرشیو صدا و سیما، نمیدونم هنوز مونده یا نه، ولی بیشترین نوارهای مربوط به جبهه و مصاحبه با فرماندهان شهید رو من دارم.»
در پایان، مجری گفت: « محمود خان شهریاری ما با یک شخصیت جدید از شما آشنا شدیم.
شهریاری با خنده پاسخ داد: «شما لطف دارید، شما بلدید از آدم حرف دربیارید.
در ادامه ویدیوی دوم مصاحبه با محمود شهریاری را ببینید .
انتقاد محمود شهریاری از وضعیت موسیقی
او در ادامه درباره وضعیت موسیقی کشور و ماجرای اخیر مرتبط با آرون افشار صحبت کرد و گفت:«من ایراد را از خوانندههای جوان نمیگیرم، ایراد از وزارت ارشاد و شرکتهایی است که برایشان کنسرت میگذارند و با آنها قرارداد دارند. این شرکتها فقط به بنگاههای پولسازی تبدیل شدهاند. ارشاد هم برای راحتی خودش میگوید خواننده باید با شرکت کار کند تا شرکت پاسخگو باشد، اما آموزش و تربیت هنرمند را فراموش کردهاند.»
شهریاری با تأکید بر اهمیت آموزش، افزود: «وقتی جوانی تازه خواننده میشود و عطش شهرت دارد، باید به او آموزش داد که چطور با مردم رفتار کند، احترام بگذارد، و با مخاطبانش ارتباط انسانی داشته باشد. متأسفانه آموزش و پرورش ما چنین مهارتی را یاد نمیدهد. در حالی که در ژاپن بچهها از همان کودکی یاد میگیرند احترام بگذارند، نظم داشته باشند، محیط مدرسه را خودشان تمیز کنند و به پرچم و کشورشان احترام بگذارند. اما در کشور ما فقط محفوظات تدریس میشود که هیچ کاربردی در زندگی ندارد.»
او با انتقاد از نبود آموزش در حوزه موسیقی گفت:«این جوانها با صدای خوبشان خواننده میشوند، اما شرکتها به جای اینکه آموزش رفتار اجتماعی به آنها بدهند، فقط دنبال درآمدند. شرکت باید به خواننده یاد بدهد چطور با مردم برخورد کند، در کنسرت چگونه رفتار کند و بعد از اجرا با مردم عکس بگیرد.»
محمود شهریاری سپس به تجربه شخصی خود با آرون افشار اشاره کرد و گفت:«در هتل استقلال، من و جواد یحیوی مجری یک برنامه بودیم. در حالی که برنامه شروع شده بود، اعضای گروه آرون افشار بدون توجه به برنامه ما وارد سالن شدند و شروع کردند به آوردن ساز و وسایل. من اعتراض کردم چون باعث حواسپرتی تماشاگران و بینظمی شد. اما آنها گفتند باید سالن خالی شود تا ما سانچک کنیم! مردم جایی برای رفتن نداشتند و حاضر نبودند بیرون بروند. هنرمندانی مثل امیرحسین رستمی، قدرتالله ایزدی و محمد مسلمی هم آنجا بودند و ناراحت شدند.»
او ادامه داد: «آنها سازها را امتحان میکردند و صداهای ناهنجار تولید شد، اما نه آرون افشار و نه گروهش از مردم عذرخواهی نکردند. من بهعنوان مجری روی صحنه رفتم و از مردم عذرخواستم. بعد فهمیدم آرون افشار از سنندج مستقیم آمده و حتی وقت نکرده سانچک را قبل از برنامه انجام دهد. در نتیجه، اجرا با پلیبک انجام شد و مردم گول خوردند. من همیشه میگویم اگر در کنسرت لپتاپ دیدید، مطمئن باشید اجرا زنده نیست و باید سالن را ترک کنید.»
شهریاری با اشاره به خوانندههایی که همیشه زنده اجرا میکنند، گفت:«حمید هیراد، روزبه نعمتالهی، همایون شجریان و شهرام ناظری هرگز پلیبک نمیخوانند. شرافت کاریشان اجازه نمیدهد.»
او افزود:«بعد از آن اتفاق، آرون افشار نه تنها عذرخواهی نکرد، بلکه گفت مشکلی نبوده. یکی از اطرافیانش هم گفت: آقای شهریاری است و حتی یکی از حضار اعتراض کرد که احترام بزرگتر را حفظ کند ولی آرون افشار پاسخ داد: "هر بزرگتری را نمیشود احترام گذاشت". این حرف واقعاً من را ناراحت کرد. من از خود آن خواننده ایراد نمیگیرم، چون جوان است؛ از شرکت و واحد موسیقی ارشاد گلایه دارم که چرا آموزش لازم را به اینها نمیدهند.»
شهریاری با مثالی گفت: «برای رانندگی ما باید آییننامه یاد بگیریم، اما برای ارتباط با مردم هیچ آموزشی داده نمیشود. در گذشته، گویندگان صداوسیما برای گفتن یک جمله مثل "اینجا تهران است" سالها آموزش میدیدند. حالا همه چیز حذف شده. حتی کارمندان وزارت خارجه پیش از اعزام، آموزش رفتار، نوع نشستن و آداب میز غذا را یاد میگرفتند. اما امروز آموزش در همه جا حذف شده است.»
محمود شهریاری در پاسخ به سوال اینکه پول دار است گفت: پولدار نیستم ولی ثروتمندم.
او درباره تفاوت ثروت و پولداری هم گفت: «ایلان ماسک گفته کسی که در لاتاری برنده میشود ثروتمند نیست، بلکه یک فقیر پولدار است. ثروت واقعی در مسیر خلق ارزش است، نه در حساب بانکی.»
شهریاری افزود:«من خودم را ثروتمند میدانم، چون دختری دارم که فوقالعاده است. ازدواج کرده و زندگی آرام و شادی دارد. دامادم فوقلیسانس مدیریت و مهندسی عمران دارد و دخترم هم فوقلیسانس مدیریت جهانگردی. ازدواجشان در دانشگاه علامه طباطبایی شکل گرفت و بسیار موفق است.»
او درباره روز خواستگاری گفت: «روز خواستگاری اشک میریختم. از دامادم پرسیدم شماره ملی و تلفنهایش چیست تا او را بشناسم . پسر بسیار خوبی بود. خودش صادقانه همه چیز را گفت. حالا هم به من "عمو محمود" میگوید چون همه بچههای فامیل من را همینطور صدا میزنند.»
شهریاری با لبخند گفت: «تنها آرزویم این است که نوهدار شوم و قبل از رفتن از دنیا، نوهام را در آغوش بگیرم.»
او در پاسخ به این سوال که آیا عصبانی میشود گفت:«بله، خیلی وقتها عصبانی میشوم. از بینظمی، از حقخوری، از رفتار کارمندان با مردم. گاهی میبینم پیرزنی به اداره میآید و کسی حتی بلند نمیشود. کارمند باید احترام بگذارد، اما نمیگذارد.»
در پاسخ به سؤال درباره دعوا کردن: «نه، دست به یقه نشدم. چون اگر طرف مقابل منطق نداشته باشد، دعوا فایده ندارد. منطق که نباشد، کتک هم فایدهای ندارد.»
او خاطرهای از کتک خوردن هم تعریف کرد: «حدود ۲۵ سال پیش جلوی خانه پدرم در میدان ولیعصر بودم. یک معتاد آمد و زد زیر چانهام. یکی از رهگذران دستم را گرفت و گفت عکسالعمل نشان نده، چون زمستان است و اینها میخواهند با دعوا بروند زندان تا جا و غذای گرم پیدا کنند.»
محمود شهریاری در پاسخ بهاین سؤال که آیا خانمش تابحال از دست او حرص خوده؟
با خنده پاسخ داد: «خانمم هم ازم حرص میخورد، مثل همه زنها! آشپزی بلد نیستم، ولی کته پختنم عالی است. وقتی کته میپزم بویش کل ساختمان را میگیرد.»
او افزود: «زمان خیزش مهسا من بازداشت شدم. بازجوی من هر روز سه ساعت سؤال تکراری میپرسید تا شاید تناقض بگیرد. آخرش گفت چرا مهاجرت نمیکنی؟ گفتم من نمیروم، چون پدر و مادرم تبدیل به خاک این کشور شدهاند. خاک وطن برای من مقدس است.»
او تأکید کرد: «من اگر میخواستم بروم، همان ۳۵ سال پیش میرفتم، وقتی به خاطر عروسی برادرم ممنوعالتصویر شدم. من به این خاک تعلق دارم و حتی در سفرهای خارجی بیش از یک هفته نمیتوانم دور از ایران بمانم.»
شهریاری توضیح داد که قبلاً ممنوعالخروج بوده اما پس از مدتی رفع شده است. درباره درآمدش هم گفت: «من بازنشسته رسمی صداوسیما هستم و ماهانه حدود ۲۷ میلیون تومان حقوق میگیرم. بعضی از اجراها را هم افتخاری انجام میدهم، مخصوصاً برای شرکتهای دانشبنیان و جوانهایی که در حال تلاشاند.»
در بخش پایانی گفتوگو درباره عشق دوران جوانیاش گفت: «بله، در دوران بلوغ عاشق میشدم. اسم یکی از عشقهایم منصوره بود! ازدواجم هم دانشجویی بود. همسرم گرافیست صداوسیما بود.»
او در پاسخ به سؤالی درباره مرگ گفت: «از مرگ نمیترسم. مرگ برای من عبور از پوسته جسم و رسیدن به عالم بالاتر است. ما از خداییم و به سوی او بازمیگردیم. چرا باید از بازگشت به سوی او بترسیم؟»
درباره نوع مرگ دلخواهش گفت: «حق انتخاب نداریم، اما هرچه خدا مقدر کند، همان بهترین است. من شاکرم که فرصت دیدن خورشید، زمین، آسمان و محبت مردم را داشتم.»
در پایان، او درباره بازگشت به تلویزیون گفت: «اگر تلویزیون دوباره به سمت مردم برگردد، من هم برمیگردم. چون رسانه باید با مردم یکی باشد.»
در بخشهای آخر، آقای شهریاری درباره نام نوه آیندهاش گفت:
«در ایران رسم است اسم نوه را به اسم پدربزرگ بگذارند. دوست دارم اگر پسر شد، اسمش را حسن بگذارند، به احترام پدر دامادم.»
او در پایان گفتوگو از مردم، بینندگان و عوامل برنامه تشکر کرد و گفت:«من از صمیم قلب مردم را دوست دارم و تا آخرین لحظه زندگی هم با آنها خواهم بود.»
ارسال نظر